سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بدخو شود، دوست و رفیقش نایاب گردند . [امام علی علیه السلام]
کلمات طلائی - رایحه کودکی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • به نام خدا

    ابن هم آخرین کلام در باره کل زندگی.

    تا کجا آمده بودیم ؟

    تا این جا که هر نوع آرمان و اندیشه کلان که در زندگی قابل پیش بینی بود ، برای خود رقم زدیم و آن آرمان را به صورت زمان بندی و فاز بندی در آوردیم .

    حال نوبت « ارزیابی» می رسد.

    کار هائی که در زندگی چه به صورت روز مره وچه به شکل استثنائی انجام می دهیم نباید از دید تیز بین و نقاد ما به دور بمانند.

    یک کا غذ بردارید و به صورت خصوصی کارهای مثلا یک هفته خود را دقیق بنویسید.

    آن گاه به عنوان یک باز جو یا بازرس یا حتی شبیه دشمن، خود را به محاکمه بکشید.

    نه نه نترسید .

    جا نخورید .

    نمی خواهم شما را ناراحت کنم و از «مشارطه و مراقبه و محاسبه و معاتبه » سخن بگویم . نه  ! مرادم این است خودتان که نزدیکترین کس به خودتان هستید، و از اعمال و رفتار و به خصوص نیت خودتان آگاهی کامل دارید، کارهای تان را بررسی دقیق و موشکافانه کرده و به نقاط ضعف و قوت خود پی ببرید.

    توجه !! توجه!!  اگر بعد از بررسی به نتیجه نامطلوب رسیدید و خودتان را مقصر دیدید ، مایوس نشوید و این کار را رها نکنید و به خودتان بد و بیراه نگوئید.

    تصمیم بگیریرد با شهامت با اشتباهات خود برخورد کنید و در تصحیح کردار خود بکوشید .

    دراین باره هم حرف زیاد دارم .

    نمی گویم هی برای من پیام بگذارید ، چون خودم هم هر روز به ده ها سایت و وبلاگ سر می زنم و کمتر به آن ها پیام می دهم . اما اکر دلتان خواست لا اقل از بحث هائی که لازم می دانید در این نوشته بیاید؛ مرا با خبر سازید.

    با تشکر پیشاپیش  همان صادق.



    صادق راستی ::: سه شنبه 85/10/5::: ساعت 2:50 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    به نام خدا

    با پوزش از تاخیر به روز شدن ، به خاطر اشکال کامپیوتر و اشتغالات زیاد.

    پس از انتخاب بلند ترین آرمان نهایی زندگی، نوبت دومین مرحله می رسد: برنامه

    اگرآرمان شمامثلا ساختن یک بیمارستان باشد،اندیشه اولیه این منظور «طرح» شماست .حال این بیمارستان را   

              با چه بودجه 

              ظرف چه مدت 

              با چه مصالح ساختمانی 

              با چه تخصص ها 

              و چند نیروی انسانی  می خواهید بسازید؟ به این می گوئیم  «برنامه» .

    طرح اولیه و آرمان نهائی را در یک پروسه زمان بندی شده و به اصطلاح فاز بندی شده ؛ «برنامه» می گویند.

    سعی نکنید طرح خود را در ذهنتان زندانی کنید .

    برخی از ما نداشتن برنامه را برای اجرای افکارمان ، یا با فرا فکنی و گناه احمد را سر محمود گذاشتن ؛ توجیه می کنیم،یا به زمین و زمان بد می گوئیم .

    آرمان خود را اول خوب تجزیه و تحلیل کنید و راه شروع منطقی را و لو به کندی و آهستگی ، پیدا نمائید.

    فاز اول از کجا تا کجا ؟ همچنین فاز دوم و سوم.

    این جا مجال تو ضیح بیشتر نیست . اگر مبهم بود نظر بدهید تا توضیح دهم و اگر هم نمی خواهید نظر بدهید التماس دعا . با احترام  صادق



    صادق راستی ::: سه شنبه 85/10/5::: ساعت 6:55 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    به نام خدا

    ببخشید .

    کامپیوتر من دچار اشکال شده

    2بار تا حالا ادامه مطلب را نوشته ام وارسال ولی در وبلاگ ثبت نشده



    صادق راستی ::: دوشنبه 85/10/4::: ساعت 6:51 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    به نام خدا

    از این نوشته به بعد ، مطالب من با پا ورقی یا  وبلاگیش با « پا وبلاگی » همراه خواهد بود .

    هر جا عددی در نوشته بین« » آمد ، پا وبلاگی است و شما آخر همان صفحه وب ، آن را می توانید بخوانید . چون ممکن است کسی حوصله تفصیلات را نداشته باشد ( که امیدوارم پاوبلاگی ها هم  متنوع و جالب باشند ) .

    اما اصل مطلب:سه کلمه طلائی:

    سه کلمه طلائی تقدیمتان می کنم اگر پیام ندادید لا اقل مرا دعا کنید.

    1- طرح

    تصور کنید نویسنده داستان هستید .«1»

    می خواهید یک قصه بلند بسازید.«2»

    اول چه می کنید؟

    در ذهنتان از اول تا آخر یک ماجرای طولانی با شخصیت های فراوان و حادثه های پر فراز ونشیب و قابل هماهنگی با کل قصه را می سازید.

    بعد مرور می کنید و اشکالات احتمالی یا ناهماهنگی ها را بر طرف می سازید ؛ و سپس قصه را می نویسید .

    خوب . زندگی هم همین است .«3»

    من باید در نهایت چه کاره شوم؟«4»

    چه تخصصی با ذوق و سلیقه من بهتر ساز گار است ؟

    قله و اوج آرمان «واقع گرایانه » من چیست؟

    هر هدف و آرمان والا و بالائی که برای  تمام زندگی تان در نظر گرفته اید ، برای خود قطعی کنید ، و تصمیم نهائی خود را بگیرید.«5»

     این یک کلمه طلائی .«6»

    دو کلمه دیگر را ان شاءالله در آینده نزدیک تقدیم می کنم.

    پانوشت ها:

    1-در باره داستان و داستان نویسی و داستان گوئی خیلی حرف برای گفتن دارم اگر خواستید بفرمائید ، تا در فرصت مناسب  بنویسم .

    2- وای ..چه حرف هائی ... می گویند قصه و داستان با هم فرق دارند و چرا می گوئی قصه بلند ؟ باید بگوئی داستان کوتاه و داستان بلند ... بگذریم . این جا هم من خیلی حرف دارم .آخر این وبلاگ که تخصصی قصه نویسی نیست .. ببخشید! داستان نویسی!!! .

    3- آقا مثل این که یادتان رفت . در نوشته های قبلی این قدر در باره آرزو ها حرف زدید حالا می زنید زیر همه آن ها ؟ یا نکند خودتان هم گرفتار همان آرزوها شده اید؟

    ....نه عجله  نکنید دوستم محمود ج حرف خوبی زد  گفت « قضاوت نکنید » .

    یادم هست در زمان موشک باران ها و بمباران های صدام ، یک شب میهمان پر دغدغه ای داشتیم . وقتی رادیو  وضعیت قرمز را اعلام کرد ، میهمان ما گفت : امشب حتما قم را می زند. من به شوخی به او گفتم با شما هماهنگ کرده یا شما روی دستگاه های او شنود گذاشته اید که این مطلب را با این محکمی ادا می کنید؟

     حالا شما هم تا آخر سه کلمه بخوانید بعد قضاوت کنید.

    4- مرحومه مادر من در سنین 17 یا 18 سالگی من به من می گفت می خواهی برایت بروم خواستگاری ؟

    من چون دختر های روستای مان را تا حدودی می شناختم آن وقت به او می گفتم : این ها بزرگ می شوند ، ازدواج می کنند ،‏خانه داری و بچه داری می کنند ، بچه های خود را بزرگ می کنند و بعد هم آن ها را داماد یا عروس می کنند و تا آخر همین روال ادامه پیدا می کند تا این یک وقت می میرند این شد زندگی؟

    5- به آرمان امروزتان بسنده نکنید امروز آرمان عمرتان را مشخص کنید؛ هر چه بیشتر ترقی و پیشرفت کنید و به حقایق و تجربه های بیشتری دست پیدا کنید ، ‏آرمان های بلند تر و منطقی تری پیدا خواهید کرد ، و با آن ها بعد ها خود را تطبیق خواهید داد .

    6- بفرما« پانوشت نامه » .

    این پاوبلاگی ها که بیشتر از اصل مطلب شد

    - شد که شد خسته شدید ؟

    اگر مایل نیستید ،  این پا وبلاگی ها را نخوانید . ولی مثل این که تا این جا را هم خواندید  . نه؟



    صادق راستی ::: چهارشنبه 85/9/1::: ساعت 12:45 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 5

    بازدید دیروز: 8 کل بازدید :119651

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    کلمات طلائی - رایحه کودکی

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<